آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

آریان جون

دل نوشته مامانی

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد،  و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند "صادق هدایت" ...
18 دی 1390

بت من

بتی از جنس عشق داشتم.کعبه امالم بود.می پرستیدمش. بتم فرو ریخت.هزاران تکه شد. از قلبم چیزی نماند.همراه بتم قلبم را نیز از دست دادم .                        چی بگم با کی بگم عقده دل را پیش کی خالی کنم؟                             دردمو با چه زبون به این و اون حالی کنم به خدا این دل من پر از غمه                        ...
6 دی 1390

دست سوخته اریان

الهی مامان برا دستت بمیره که هر دفعه با دیدنش زجرکش میشم. .فقط من در تعجبم که چرا تو  همون موقع گریه نکردی تا من بفهممممم؟؟؟؟؟؟ تو به این نق نقویی و گریه ووییی چطور اینطوری سوختی و یه ذره هم گریه نکردی؟؟؟؟ ؟؟؟؟ ...
1 آبان 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد