کادوی تولد مامان و بابا به آریان
آریان جونی از مامان و باباش یه ماشین خوشکل کادو گرفت که مبارکش باشه. وقتی تو مغازه بودیم و اول تنهایی سوارش شد با حرکت ناگهانی ماشین ترسید و تا چند روزی تنها سوارش نمی شد.بنابراین منو آریان باهم سوار می شدیم و بابایی ما رو راه میبرد .فقط دور و بر ماشین پرسه میزد و بوق میزد تا کم کم ترسش ریخت و حالا دیگه تنهایی توش میشینه: و البته چون نمیذاره کمربندشو ببندیم دور بالش بستیم که سرش به ماشین نخوره ...