خدایا
خدایا
من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد
و تو انگار...
تمام معجزه هایت را گذاشتی برای روز مبادا...
بالا خره دکتر مامانم حرف آخر رو زد و دستش بایذ قطع بشه.دوباره تومور لعنتی در اومده.امروز هم رفتن سیتی اسکن تا جوابشو بگبرن و برای عمل آماده بشن.
خدایا به مامانم صبر بده تا بتونه با خودش کنار بیاد تا بتونه درد عمل و بعد عمل رو طاقت بیاره.آخه مامانم قند داره.زخماش دیر خوب میشه.
خیلی سخته سی سال معلم باشی برا بچه های مردم زحمت بکشی.همیشه همه کارو خودت کنی.به همه کمک کنی حالا محتاج دیگران بشی برا کوچیک ترین کار شخصیت.
خدایا به بابام سلامتی بده که همه جا مامانم و همراهی می کنه و هواشو داره.
دلم خیلی گرفته.حالم خیلی بده.
بچه ها برامون دعا کنبد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی