آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

آریان جون

شاید ...

1392/11/3 23:31
نویسنده : مامان آریان
1,114 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

اگه دیگه به وب پسرکم نمیام  یا خیلی خیلی کمتر از قبل میام، به وب همه دوستایی که دلم براشون تنگ شده سرنمیزنم نه از بی محبتی باشه بلکه از گرفتاری هامون باشه.خدا میدونه که چقدر دلم برای همه دوستان تنگ شده.

به خودم قول داده بودم که تمام حرکات و رفتار آریانم رو اینجا ثبت کنم تا هیچوقت یادم نره اما ...

بعد این همه غصه هایی که برا مامانم خوردیم بعد این همه دویدن ها و نرسیدن ها تازه مامانم داشت بهتر میشد.با قضیه کنار اومده بود.اما از اونجایی که مشکلات ما تموم نشدنیه درست از شب یلدا تا امروز (3بهمن)بابای عزیزم مریض شد.اولش فکر کردیم انفلونزاست اما بعد سه چهار روز یههو چشم راستش قرمز شد و دیگه نمی دید.رفتیم تهران ده ذور بیمارستان بستری بود . دوبار چشمش رو عمل کردن و نهایتا به این نتیجه رسیدن که عفونت از جای دیگه س و از دستشون کاری برنمیاد.

بعد اینکه برگشتن خونه فقط یه روز بابام خونه بود و رفتیم پیش یه متخصص عفونی و الان دوهفته هست که بابام به علت آبسه کبدی بیمارستان بستریه و دکترش گفته ده روز دیگه باید باشه. 

و بعدش هم دوباره باید برا چشمش بیایم تهران که دکتر گفته بازم باید چشمش عمل بشه و احتمال قوی بخش زیادی از بیناییش رو از دست میده. 

شاید اگه روز از  ویلون و سیلون بودن تو بیمارستان ها خلاص شدیم بتونم دوباره مثه قبل بیام و تمام خاطرات پسرکم رو ثبت کنم.

تو ماهی که گذشت تولد  27 سالگیم ،7مین سالگرد عقدم و خیلی چیزهای دیگه بود که برام هیچ رنگ و بویی نداشت.

 محتاج دعاهای قشنگتونم....

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

نوشين مامان آريا
6 بهمن 92 12:34
زهره جون نميدونم چي بگم فقط قلبا دعا ميكنم كه پدرت شفا پيدا كنه خيلي زود و ايشااله كه براي چشمش معجزه بشه و اونطوري كه دكترها گفتن نباشه عزيزم ايشااله خيلي زود زود دوباره خانواده با سلامتي و شادي در كنار هم باشيد آريان عزيز رو ببوس تولدت هم مبارك باشه دعا ميكنم خيلي زود روزهاتون رنگي رنگي باشه
مامان امیرعلی
7 بهمن 92 12:39
زهره جونم واقعابرات متاسفم.خیلی خیلی ناراحت شدم.بابات بنده خداکه اینقدربرای مریضی مادرت صبوری کردوکمکش کردحالاخودش اینجوری شده....خداشفابده
مامان آریام
7 بهمن 92 20:08
زهره جون از صمیم قلب برای خودت و خانواده عزیزت از خدا فقط و فقط سلامتی و دل خوش آرزو میکنم.امیدوارم پست بعدی رو با خوشحالی و شادی بنویسی. دل ما برای خودت و آریان عزیزم خیلی تنگ شده. خدا به حق همه این فرشته های معصوم پدر مهربونت رو شفا بده و آرامش دوباره به جمع گرمتون برگرده
ღ مونا مامان امیرسام ღ
11 بهمن 92 1:58
سلام عزیزم خیلی براتون ناراحت شدم و امیدوارم خیلی زود ارامش و سلامتی به خونتون برگرده. امیدوارم خدا دعاهام قبول کنه اریان عزیزم رو هم ببوس
مامان برديا
11 بهمن 92 11:52
خداي من.خيلي خيلي به خاطر باباي مهربونت ناراحت شدم.مردها غصه ها رو ميريزن تو دلشون.باباتون هم حتما به خاطر مامانتون خيلي غصه خورده كه اينجوري شد.خدا بزرگه ايشالا زودتر شفا پيدا كنن.مواظب خودت و آريان جون باش
سمانه مامان آرشیدا
13 بهمن 92 2:16
آخی دلم گرفت از خوندن این پست. ایشاللا که پدر مهربونت زود زود سلامتی کاملشو بدست بیاره و خانوادتون پر از شادی بشه. تولدت هم مبارک. ایشاللا روزهای شاد نزدیکتونه. حتما دعا میکنم که دیگه گذرتون به بیمارستان نیفته.
مامان حسام كوچولو
18 بهمن 92 0:44
خيلي ناراحت شدم انشالله خدا كمكتون كنه.ناراحت]
مامان کوثری
18 بهمن 92 13:00
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت طراحی انواع کلیپ های تولد و جشن ها و مراسم کوچولوهای گلتون و همچنین تهیه کیت های تندیس دست و پای کودک خدمتی جدید از تم پارتی
جانم مادر
18 بهمن 92 14:14
آخی عزیزم.به خدا توکل کن ایشالا همه چی بخیر می گذره.دلم گرفت.
جانم مادر
18 بهمن 92 14:15
تولدت و سالگرد ازدواجتون هم مبارک.
مامان حسام كوچولو
23 بهمن 92 1:40
سلام عزيزم مامان و بابات خوبن من دعاگوشون هستم اگر قابل باشم. حتما خبر ازشون بنويس من ميام و مي خونم.
مامانی درسا
24 بهمن 92 1:43
عزیزمی روزای سختی رو میگذرونی ..... خدا بهت صبر وقوت بده دوستم ..... انشاالله روزای سختی تون تموم شه انشاالله زودتر قدم به روشنی و خوشی بذارین انشاالله مامانت بهتر و بهتر میشه و بابات بینایی شو بدست میاره ..... عزیز دلم زهره جونم کاش غیر از این جملات کاری از دستم بر میمومد دریغ نمیکردم گلم ..... پسرمو ببوس و انشاالله تن تو سلامت باشه که بتونی به مامان و بابات کمک کنی گلم ...... منتظر خبرای خوش هستم دعا میکنم اگه قابل باشم
مامان آرین
24 بهمن 92 15:06
سلام گلم امیدوارم خدا زودتر پدرتو شفا بده, ناراحت نباش عزیزم ان شاءاله همه چیز به زودی زود حل می شه
سمانه مامان پارسا جون
27 بهمن 92 18:32
خیلی ناراحت شدم زهره جون واقعا نمیدونم باید چی بگم عزیزم فقط بدون که من همیشه و همیشه واستون دعا میکنم و این تنها کاریه که از دستم بر میاد خدا بزرگه گلم
اعظم مامان آوین
28 بهمن 92 17:12
سلام . منم خیلی وقته تو وب نبودم . خیلی ناراحت شدم .ایشالا که پدر مهربونتون خیلی زود سلامتی شو بدست بیاره . و همینطور مادرتون سلامت باشه . توکل کن به خدا . بلا به درو باشه . آریان رو ببوس .
الی مامی اراد
30 بهمن 92 10:21
عزیزم خیلی ناراحت شدم امیدوارم هر دوشون زود خوب بشن
مامان ایلا
30 بهمن 92 10:51
خدا ان شا اله خودش شفاشون رو می ده توکلتون به خدا باشه
بانو
12 اسفند 92 10:47
سلام دوست عزیز جامعه مجازی بانو با موضوعات سبک زندگی در خدمت شماست. همه اینجا هستند اما جای خالی شما احساس می شود. با اشتراک تجربیات و مطالب وبلاگ خود در بانو، دوستان جدیدی پیدا خواهید کرد. منتظر حضور تان در شبکه اجتماعی بانو هستیم. تازه های مادرانه را در چشم به راه و الهه مهر بانو دنبال کنید. جامعه مجازی بانو www.banoo.ir
مامان آریام
12 اسفند 92 17:23
خاله زهره کجایی...نگرانت هستیم. جات خیلی خالیه.همیشه اولین نفری بودی که میومدی.آریان جونم خوبه...ایشاالله با خبرهای خوب دوباره برگردی
مامان سيد محمد سپهر
24 اسفند 92 11:33
سلام ماماني مهربون ...يك سال با همه خوبي ها و بالا و بلندي هاش گذشت......اميدوارم سال پر باري را به اتمام برسانيد..وسالي پر خير و بركت در پيش روي....هر جا كه مي رين التماس دعا......من هم اگه قسمت باشه در حرم امام رضا (ع) دعايتان مي كنم ..پيشاپيش نوروزتان مبارك......خدا نگهدار كوچولو و خانواده مهربونتون
سمانه مامان پارسا جون
27 اسفند 92 19:02
بهار هم که نباشد من به مهربانیتان از شکوفه لبریزم … عیدتان پیشاپیش مبارک
مامان بهار
28 اسفند 92 6:57
با خوبي ها و بدي ها، هرآنچه که بود؛ برگي ديگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ ديگري از درخت زمان بر زمين افتاد، سالي ديگر گذشت. روزهايتان بهاري و بهارتان جاودانه باد ...
مامان حسام كوچولو
4 فروردین 93 1:39
سلام خوبيد چه خبر؟
مامان حسام كوچولو
4 فروردین 93 1:39
دلت آبى تر از دریا عزیزم / به کامت گردش دنیا عزیزم الهى همیشه چون گل بخندى / بهارانت خوش و زیبا عزیزم سال نو مبارک
مامانی درسا
4 فروردین 93 2:55
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند . . . نوروزت مبارک و بهارت گلباران دوست من
نی نی توپولی
5 فروردین 93 13:36
دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند
بابای امیر
5 فروردین 93 13:37
با سلام و احترام و عرض تبریک سال نو خدمت آریان جون و خانواده محترم دعا می کنم خداوند به پدر شما عافیت عنایت کند تا شما هم روزگار شادتری داشته باشید همواره پایدار باشید
مامان اسرا و اسما
5 فروردین 93 18:40
بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایش این عید با امیدهایش بر تو ای هربانم مبارک .
مامان آریام
7 فروردین 93 12:27
زهره جان سال نو مبارک...امیدوارم امسال همه سلامت و شاد باشید.دلمون براتون تنگ شده...ایشالله امسال با خبرهای خوب برگردی
الی مامی آراد
16 فروردین 93 17:57
عزیزم خوشگلم عیدتون مبارک از خداوند تو سال جدید بهترینها رو براتون میخوام
مامانی اریان
4 خرداد 93 15:45
ایشالله همه چی حل میشه عزیزم غصه نخور حتما همه دعا میکنیم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد