اریان خطر
دیروز اریان رو پام دراز کشیده بود منم داشتم سیب پوست میگرفتم که یهو با یه حمله ناگهانی یه لگد به دستم زد که باعث شد چاقو خورد تو انگشت شستم.خیلی خون اومد.هرچی نگهش میداشتم بازم همینطور خون میومد چون خیلی عمیق فرو رفت تو دستم.مادرشوهرم خیلی اصرار کرد که بیا بریم بخیه ش کنیم اما چون می ترسیدم نرفتم.پسر نازم هم بعداز این عملیات خودش کلی گریه کرد که دست پیش بزنه پس نیفته.
امروز خدا رو شکر بهتر شده.
اینم اثر جرم
:
البته همه ی اینا فدای یه تار موی پسرم.پیش میاد دیگه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی