پارک کذایی
صبح آریان رو بردیم دکتر.بازم مریضه.سینه ش به شدت خرابه.وقتی داروهاشو دید گفت: مامانی من دارو نیخورم.شما بخور. امروز بعدازظهر رفتیم بیمارستان عیادت یکی از اقوام بابایی که تصادف کرده و تو ICU بستریه.آریان تو بیمارستان یک رسوایی بالا آورد تماشایی.چون بچه رو نمیشد ببریم داخل به همسرجان گفتم شما برو من و آریان اینجا میمونیم.آریان هم تا دید باباش رفت دنبالش دویید و رفت داخل که نگهبان بهمون تذکر داد و آوردمش بیرون.این حرکت دوباره تکرار شد که تا آریان رو بیارم بیرون کلی جیغ و گریه کرد و منو میزد که بذارمش پایین تا بره.روسریمو گرفت و می کشید تا کلا از سرم دراومد.حالا تو اون همه ملت هرکار میکردم روسریمو ول نمیکرد.منم مجبور شدم دستش...
نویسنده :
مامان آریان
18:37