وروجکم
*رفت سر یخچال.انگشتای پاشو تا اخر اورد بالا تا قدش بلندتر بشه.لیوان و فشار میده تا از اب سرد کن اب بگیره.همزمان من در دستشویی رو باز کردم تا عوضش کنم.رفتم دنبالش دستاشو تکون میداد و می گفت نه نه.یعنی منو نگیر.بعد با دست به من اشاره کرد که برو و می گفت جیش جیش.یعنی تو برو جیش و کاری به من نداشته نباش.
*بینی آریان رو با دستمال پاک کردم و داشتم میرفتم تو آشپزخونه که بدو بدو دنبالم اومد و دستمال رو ازم گرفت و گفت:ادال ادال .تندی دستمال رو برد تو سطل آشغال انداخت.
*گلم یاد گرفته پریا رو صدا می کنه.البته می گه: پئی پئییی
میگم آریان بگو پدرجون.میگه : عباس
میگم بگو مادرجون.میگه:مهین
میگم بگو باباجون.میگه :علی
میگم بگو بابا.میگه: امید.
میگم بگو خاله.میگه نی نی(چون خاله نی نی داره)
دامنه لغاتش خیلی بازتر شده و من هم هر روز از شنیدن کلمه های جدیدت کلی ذوق زده می شم.
*روزی چند بار منو باباش رو با حالت جدی صدا میکنه و میگه: اده.بعدش می خنده.حالا این اده به چه معنیه نمیدونم.اخه وقتی ما هم صداش می کنیم و می گیم آریان اده.کلی می خنده.
پسرم عشقم عمرم امسال اولین سالی بود که تمام 365 روز سال حضور نازنین و گرمت تو زندگیم بود.امیدوارم همیشه روزهای خوبی داشته باشی.