روزهای جنجالی من و آریان
پسرکم این روزها حرف و صحبتش و تمام خواسته های معقول و غیر معقولش با گریه است.هرچیزی که میخواد یا برخلاف میلش باشه کلا به جای صحبت عادی با گریه بیان می کنه.
منم این روزا سخت حساس شدم به گریه های عزیزم و هروقت آریان گریه می کنه منم امپرم میره رو نقطه جوش یا آریان رو سخت دعوا می کنم و هر از گاهی پشت دستی و یا اشیای دم دستم رو پرت می کنم و یا هر کاری که فکرش رو بکنید.
شوهرم میگه دیگه مثله قبل صبور نیستی و زود عصبی میشی و آریان هم به شدت نا سازگاری می کنه با این بنده حقیر.
فعلا این روزامون این طوری می گذره و من بی حوصله تر از همیشه حتی حوصله نت رو هم ندارم.
امروز ظهر چرخگوشت نازنینم سوخت و به این اعصاب خراب من بازم فشار آورد.
بگدریم ازین حرفا فعلا وروجکم خوابیده و من از ترس اینکه مبادا بیدار بشه و باز هم جنجال شروع بشه سر لب تاپ بابایی نشستم و نمیتونم عکس بذارم چون عکسا تو کامپیوترمه.
امروز مامانم رفته تهران دکتر و من و آریان خونه ایم.ولی از شانس بدمون امروز که ما خونه ایم بابایی رفته ماموریت و بازم ما تنهاییم و مثه هر روز که ما روزها خونه مامانم هستیم و شب میایم خونه تا آخر شب بابایی رو نمی بینیم.
* اریان و بابایی داشتن با هم حیات وحش نگاه میکردن که توش گفت: این گاوهای وحشی ...
آریان به باباش گفت: بابایی آقاهه حرف بد زد.گفت: گاو وحشی
*دیشب بابایی فوق العاده خسته و مثله هر شب تا سرش به بالش برسه خوابیده بود.آریان هم که از صبح تازه باباش رو دیده بود مثله همیشه پرانرژی بود و میخواست با باباش بازی کنه که ناکام شد و بازم به من پناه آورد.
براش دوبار با کلی هیجان شنگول و منگول تعریف کردم که گفت دوباره بگو.بعد از اینکه یه دهن دره کردم گفت مامانی خوابت میاد؟گفتم آره مامان خیلی .آریان خیلی جدی و شاکی گفت: شبیه بابایی شدی خسته ای؟
:::
* پسرکم در حد توانش دستشوییش رو نگه میداره و دقیقه نود خودش رو به دستشویی میرسونه.
* پسرکم موقع بیرون رفتن از لباس پوشیدن امتناع می کنه و بعد از بیرون رفتن ما از در خونه گریه می کنه که منم میام.
* پسرکم با تمام بداخلاقی هاش و لجبازیهاش خیلی مهربونه و هرکاری بهش بگم انجام میده و روزی چندین بار محکم بغلم می کنه و می گه: من خیلی دوست دارم.
پسرک سی ماهه و ده روزه من با تمام این اوصاف
عشق منه.
منو مدیون خودت کردی که عشق من شدی
شدی همدمم عزیز مهربونم شدی
منو مدیون خودت کردی که موندی پیش من
همه چیز من شدی
تو قلب و جون من شدی