آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

آریان جون

پسر زحمتکش من

1392/6/12 23:38
نویسنده : مامان آریان
901 بازدید
اشتراک گذاری

 پسرم در حال شستن ماشین باباش

پسرک خوش تیپ من

پسرم در حال شنا تو استخرش

(چون امسال محیط زیست اب دریای مازندران رو الوده اعلام کرد ترجیحا نمیبرمش دریا.یکی از بچه های فامیلمو چند بار رفت دریا بیماری پوستی گرفته.)

و این هم آریان تو استخرش پارسال تابستون.فقط یه دقتی به شکمش کنید اوج تفاوتش پیدا میشه.پارسال شکمش چند لایه رو هم بود و امسال تمام دنده هاش پیداست.

راستی یه گوشه استخرش گرفت به بلوک و پاره شد.ایا چسب خاصی هست که بشه درستش کرد؟؟؟؟کسی میدونه؟

 

* یه چیزی به آریان گفتم.اخر حرفام گفتم فهمیدی؟؟؟آریان بهم گفت: مامانی نگو فهمیدی بگو متوجه شدی.  اینجا بود که دقیقا به کاربرد ضرب المثل " از ماست که بر ماست " پی بردم.

 * اریان هر بار بعد اینکه لج منو در میاره تا می خواد منو ساکت کنه میگه: باشه عزیز خوشکلم و منو به خنده میندازه.

* دیشب من با اریان قهر بودم.اریان هم به شدت بغض کرده بود هی دور و برم پلکید ولی حرفی نزد یهو شروع کرد به خوندن:" هی تو عشق منی ،هی تو عمر منی."با انگشتش بهم اشاره می کرد و هی جمله شو تکرار می کرد.تا خلاصه منو خندوند و اومد بغلم.

یعنی من در عجبم اینقدی بچه چطور رگ خواب ما دستشه و به راحتی گولمون میزنه.

* آریان دراز کشیدبرام ناز میکنه و میگه: " مامانی یه کمی بی حالم."

 * برا اریان پکیج صدافرین خریدم.داشت میوه ها رو بهم می گفت.عکس گلابی رو نشونش دادم گفت گلابی بعد آناناس بود.آریان خواست سریع بگه گفت: گلاناسنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان حسام كوچولو
13 شهریور 92 11:19
سلام نگران لاغر شدنش نباش داره قد مي كشه. ولي هزار ماشالله مردي شده برا خودش. شيرين زبون من
مامان نفس طلایی
13 شهریور 92 14:55
ای جانم ... خوش به حالت اب بازی ... خوبه دیگه از الان رگ خواب مامانش دستشه
مرجان مامان آران
13 شهریور 92 15:06
عزیزممم چه قلقلی بودهههخییییییییییییی چقدر بامزست ماشالاا با این حرف زدنششششششششششششش
ا


هر وقت عکسای آران جونم می باینم یاد بچگی آریان میافتم که همینطور تپل بود.بوس برا آران گلی خودم
مامان امیرحسین و کوثر جونی
13 شهریور 92 15:37
ای جووووونم.چقدر تو شیرین زبونی پسر گلم. شکمش لایه ها رو هم بود ولی امسال اون لایه ها باز شدند قدم بزرگ شده خوب مامان.این یعنی دارم بزرگ میشم دیگه... متوجه شدی خوشگلکم؟ امیرحسین هم بعضی وقت ها میاد دستشو می ذاره سرش برای اینکه من بهش توجه کنم میگه مامان یه کم تب دارم شربت آلبالو بده.قربون اون گلاناس گفتنت آریان جونم هی تو عشق منی..
خاله زینب
13 شهریور 92 15:41
ای جانممممممممممم چقده زحمت کشه پسرم
مامان ثنا و ثمین
13 شهریور 92 23:17
ماشله به گل پسر که کمک بابامیکنه
سمان مامان آرشیدا
16 شهریور 92 19:01
باز هم بسی شاد شدیم و خندیدیم از حرفا و کارای آریان بلا. چه تپلی بوده بچم. یه چسبی هست مخصوص وسایل بادی ولی ما که برای استخر سوراخ شده آرشیدا گرفتیم و زدیم فایده ای نداشت. حالا بازم امتحان کنید.
نوشين مامان آريا
17 شهریور 92 9:33
عزيز دلم خيلي دلبري مي كني شيرين زبون خوب بلدي دل بدست بياري خسته هم نباشي به بابا كمك مي كني خيلي ماه شدي عزيزم
مامان آریام
17 شهریور 92 13:35
از دست این وروجکها آدم میمونه به خدا که چی بگه خاله فدات یشم کدوم گرگ ناقلا گوشتهای خوشمزه ات رو خورده اخه چرا اینقدر لاغر شدی
واقعا بامزه حرف میزنی عزیزم
مامانی من خیلی وقته اینترنت ندارم و هنوزم قطعه و امروز خونه مامانم هستم. راستی حال مامان چظوره...ایشاالله که خوب و سلامت باشن


ممنون دوست خوبم.راستش یک ماهی میشه حال مامانم همش بده.برا همین اصلا حس نت اومدن ندارم.آریام عزیزم رو ببوس.
مامان امیرعلی
17 شهریور 92 21:41
آفرین به این گل پسرکه کمک باباش میکنه نگران لاغریش نباش ماشالله داره قدمیکشه
مامان پریسا
17 شهریور 92 22:52
سلام آریان جان
ایشالله مسافرت های بیشتری بری و بهت خوش بگذره
مامانت بی وفا شده .
ولی عیب نداره ولی اگر تو منو می شناختی . دیگه محال بود از هم دل بکنیم . خیلی آقا شدی


پرهام جونم ما بی وفا نیستیم.ما که هر از گاهی اس میدیم شما تحویل نمیگیرین...
مامان بردیا
18 شهریور 92 0:01
عزیزم چه عکسای نازی....چقد آدم غصه میخوره با لاغر شدن این وروجکا
مامان خورشيد
18 شهریور 92 10:18
اي قربون دستات. مردم برا كجكي موهات. پسرمون داره قد ميكشه ديگه. هي آريان تو عشق مني.
امیر علی شیرین گندمگ
20 شهریور 92 1:32
سلام زهره جون عسلم خوبه خودت خوبی دلم خیلی براتون تنگ شده بود ودلم ضعف رفت برای اریان قلمبه راستی مامان حالشون خوبه هزار بوس برای اریان عزیزم و مامان گلش و دوست خوبم
مامان سيد محمد سپهر
24 شهریور 92 10:00
سلام خانومي.....الهي قربون اون دنده هاش برم من.....اشكا نداره..بچه ها قد مي كشن..محمد سپهر منم لاغر شده..مي گه مي خوام لاغر باشم تا زلزله بياد زود فرار كنم....ببوسين روي ماهشو
نوشين مامان آريا
24 شهریور 92 10:13
مامان طاها
25 شهریور 92 1:53
سلااااااااااااااااام چطوری د خوفید؟ الهی خوشتیب خاله چه جوری ماشین میشوره خسته نشی وروجک
الی مامی آراد
25 شهریور 92 17:10
ای جونم چه خوشگل ماشین میشوره ماشالله به این تیپ
مامان سید کوچولو
25 شهریور 92 18:33
سلام عزیزم. خوبی؟ با ابر و بارون شمال در چه حالید؟ اریان خوشگلم مثل همیشه گوله نمک
مامان آریام
26 شهریور 92 11:55
ایشاالله که مامان هر چه زودتر سلامتیشون رو بدست بیارن آریان جونم رو ببوس
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
27 شهریور 92 5:44
افرین چه پسر زحمت کشی مامانی من نمیدونستم اب دریا الوده است امسال 3 بار رفتیم دریا و تن به اب زدیم ایلیا که بیرون نمی امد اما خدا رو شکر مشکلی پیش نیمود کی اعلام کرده بودن
مامان بردیا
27 شهریور 92 21:45
سلام .بردیای دوچرخه سوار منو دیدین؟؟بدو بیا
سمانه مامان پارسا جون
1 مهر 92 10:38
الاهی بگردم آریان جیگرم دوست دارم یه عالمه
مامان بهار
2 مهر 92 0:47
ای جانم چی بگم از دیدن زحمن کشیدنهای آریان به وجد اومدم خوبهه دیگه غشه ندارید این فسقلی هم کمک میکنه این حرفهای با نمکش هم دیگه کشته ما رو وبلاگ ما از تعطیلات تابستونه برگشته و دوباره داره آچدیت میشه تشریف بیارین!!
مامان آرین
20 بهمن 92 0:17
ای جانم چه آقا پسر خوش تیپ و نازی باب اسفنجیشو ببین چه خشگله آریان جون پیش آرین منم بیا خوشحال می شم لینک باشیم عزیزکم
هانی
19 فروردین 93 23:24
اوووووووووووووف عجب ایده ی جالبیه.. خیلی دوست دارم هروقت بچه دار شدم واسش ی وب بسازم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد