آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

آریان جون

یکشنبه و دوشنبه

1390/10/26 23:51
نویسنده : مامان آریان
340 بازدید
اشتراک گذاری

یکشنبه رفتیم خونه نازی جون.با محمدطه(پسرش که چهار ماه ازت کوچیکتره)زودی دوست شدی.یه عروسک بزرگ از یه الاغ داشت که ازش می ترسیدی و می گفتی بووو.با یه کفگیر پلاستیکی تو رو زد که تو کلی گریه کردی و بعدش هم می گفتی نی نی د د.قربون پسر مهربون خودم بشم که وقتی نازی بچشو دعوا می کرد تو گریه میکردی ولی محمدطه می خندید.


بعدازظهرش با مادرجون و دایی و خاله سمیه رفتیم خونه خاله زهرا.اولش هی میومدی و ترنم رو میبوسیدی.

شب ترنم رو پای من خوابیده بود که یهو اومدی و زدی تو سرش که طفلی بچه زهره ترک شد.

امروز هم انگشتتو کردی تو گوشواره پریا و هی می کشیدی.پریا هم کلی گریه کرد.

در مجموع کارنامه بدی تو این دو روز داشتی.خیلی اذیتم کردی و البته خیلی خرابکاری.

ولی در هر صورت من برات می میرم عشق من.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

asal
30 دی 90 7:53
خاله جون وقتی میری مهمونی پسر خوبی باش.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد