آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

آریان جون

از سه شنبه تا امروز( یکشنبه)

1390/12/8 1:44
نویسنده : مامان آریان
1,061 بازدید
اشتراک گذاری

سه شنبه دوم اسفند تولد 28 سالگی بابایی بود.   

امسال اصلا یادش نبود.صبح که بیدار شدیم می خواستم کیک بزنم که دیدم تخم مرغ نداریم.از مامان جون قرض گرفتم.رفتم کارو شروع کنم که دیدم آرد و شکرم نداریم.مجبور شدم برم مغازه و بخرم.با کلی دردسر و عجله ای تا بابا برا ناهار بیاد کیک و زدیم.کادو بابا رو هم که نقدی تقدیمش کردیم آماده کردیم تا بابا رو سورپرایز کنیم که پاکت پول رو دید و سورپرایزمون بهم خورد.

بعد ناهار هم برا بابا کار پیش اومد و رفت  و نشد که کیک شو ببره.

چون شب هم مامان جون مهمون داشت دیگه کیک رو یادمون رفت تا اینکه شب آوردیم و مهمونامون خوردن.

بابایی تولدت مبارک.انشالله 120 سال عمر باعزت داشته باشی و سایت رو سر ما باشه.


خداي اطلسي ها با تو باشد
پناه بي کسي ها با تو باشد
تمام لحظه هاي خوب يک عمر
به جز دلواپسي ها با تو باشد .

تولدت مبارک


از اون به بعد هم همش مهمون داشتیم.پنج شنبه هم که عروسی عمو مرتضی بود.آریانی تمام مدت تو عروسی گریه کرد و نشد یه عکس درست و حسابی ازش بندازم.چون خیلی خسته شده بود.شبا دیر می خوابید و روزا هم کم می خوابید.

ولی تو مهمونی های قبل و بعد عروسی پسری کلی رقصید و دل همه رو برد.

توی عروسی هم یه صحنه عمو آریانو گذاشت وسط سن و با هم رقصیدن که فیلم بردار می گفت از همه جای فیلم قشنگ تر شده.

کلی خاطرخواه هم پیدا کرد.فیلم بردار می گفت پسرتو بیار آتلیه ما ازش عکس بگیرم.چون خیلی نازه پیش ما تخفیف ویژه داره که در اسرع وقت یه روزی که آریان سرحال بود همین کار و می کنم.

تا دیشب که بالاخره اخرین مهمونی رو هم دادیم و بالاخره امروز تونستیم استراحت کنیم.

البته یه دلخوری های کوچولو هم پیش اومد که بالاخره گذشت و تموم شد.

مثلا اخر شب که عروس و داماد اومدن خونه یکی از فامیلای عروس فشفشه انداخت زیر پاشون که پرتاب شد به سمت عروس داماد و لباس داماد اتیش گرفت که بابایی به موقع به دادش رسید و اتیشو خاموش کرد.

یا اینکه آریان دستبند عروس رو کشید و پاره کرد.مامان عروس هم ناراحت شد و هی به من چشم غره می رفت که حسابی منو عصبانی کرد.و خیلی ازین چیزا که بماند....

در کل خوش گذشت جای همه دوستان خالی.

انشالله عمو و زنعمو  هم خوشبخت بشن و به پای هم پیر بشن.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان آرینا موفرفری
8 اسفند 90 0:49
تولد بابای آریان مبارک باشه و همیشه در کنار هم شاد وسلامت باشید.عروسی هم که حسابی خوش گذشته.مبارک باشه.
مامانی درسا
8 اسفند 90 7:57
تولد آقای پدر آریان جون مبارک باشه . انشاالله همیشه شاد و خوش و خرم کنار هم زندگی کنین .
مامان خورشيد
8 اسفند 90 8:00
تولدسشون مبارك. الهي 120 سال به شادي كنار هم جشن بگيريد. عروسي هم مبارك. خسته نباشيد. هميشه به شادي و عروسي.
عمه نرگس
8 اسفند 90 10:54
تولد مهربون شوهرت مبارک. زیاد به دل نگیر این چیزا رو اون بنده خدا هم استرس عروسی دخترشو داشته. سعی کن جاری خوبی باشی
اعظم مامان آوین
8 اسفند 90 11:13
تولد بابایی آریان جون مبارک . ایشالا همیشه در عروسی و تولد .شاد باشید
مامان ثنا و ثمین
8 اسفند 90 15:32
تولد بابائی مبارک.انشااله که تنشون سالم باشه. وای چقدر من از فشفشه و ترقه میترسم.خدا رو شکر که به خیر گذشت ولی از همه بدتر پاره شدن دستبند عروس خانوم بود.خب مامانش حق داشته ناراحت بشه ولی حق نداشته به شما چشم غره بره
مامان اميرعلي
8 اسفند 90 16:16
تولدبابايي مبارک باشه انشالله هميشه عروسي وتولد
مامان طاها
9 اسفند 90 12:52
تولدشون مبارک
مامان آریام
10 اسفند 90 22:40
مبارک باشه تولد بابای آریان جون. ایشاالله سالهای سال در کنار هم شاد و سلامت و خوش باشید و یک روزی کوچولوی آریان جون بگه بابا تولدت مبارک آریام هم عاشق موسیقی و رقصه و تا میگیم نانای میرقصه
مامان نفس طلایی
11 اسفند 90 8:22
مبارکه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد