پسر 17 ماهه من
پسر 17 ماهه من شانزده تا دندون داره.
پسر 17 ماهه من خیلی از کلمات رو میگه اما هنوزم علاقه داره که با اشاره حرفاشو به ما بفمونه.
پسر 17 ماهه صبح که بیدار میشه من رو هم صدا می کنه و دستم رو میگیره و میگه علی (یا علی) تا بلند شم.
پسر 17 ماهه من عاشق رقص و لهو و لعبه.
پسر 17 ماهه من روزی هزار بار اسباب بازیهاشو میریزه و مامانش جمع میکنه.
پسر 17 ماهه من عاشق حیووناست.تا از کنار پنجره رد بشیم خودشو میرسونه و زار میزنه که اونو بلند کنیم تا هاپو ببینه.روزی چند ساعت روی تخت پشت پنجره می ایسته تا شاید یه پیشی رد شه و ببینه.
پسر 17 ماهه من تمام درها رو می بنده.در اتاق،در ظرف و هر چی که در داشته باشه.تا دری رو باز می بینه داد میزنه: درررر که باید سریعا بسته بشه تا خیالش جمع بشه.
پسر 17 ماهه من عاشق دوغه و الببته به دوغ میگه: گوغ
پسر 17 ماهه من بازم مریضه.ای خدا کی این زمستون تموم میشه من راحت بشم.
پسر 17 ماهه من امشب 39.5 درجه تب داشت.
پسر 17 ماهه من امروز بعد از اینکه پاشویه ش کردم ظرف اب رو پشت و رو کرد و فرش رو تا حدودی برای مامانش شست.
پسر 17 ماهه من
تمام دنیای منه.