آریان من تو ترکه
از 2روز پیش گوش چپ و فکم و نیمه چپ گلوم به شدت درد می کنه.دیروز صبح که بیدار شدم دیدم صورتم ورم کرده.رفتم دکتر گفت اینا علائم اوریونه اگه ورم به زیر گلوت رسید که اوریون و اگه نه از دندونته.
تا امروز که ورم رو صورت مونده.فردا که شنبه ست برم دندونپزشکی ببینم چی میگه.اخه اصلا دهنم رو نمیتونم باز کنم.فکم درد میاد.
خلاصه اینکه از دیروز که از دکتر اومدم تصمیم گرفتم شیر آریان رو بگیرم.
الهی دورت بگردم عسلم.هی میومد پیشم می گفت شیر می گفتم بو شده می گفت دتر گفتم اره مامان باید برم دکتر.بعدش منو می بوسید و می رفت.
بقیه ترک آریان تو ادامه مطلب:
از صبح دیروز رفت طبقه بالا پیش مادرشوهرم اینا ساعت 1.5 اومد پایین .اما بعدازظهر نخوابید چون همش شیر می خواست منم حالم خوب نبود اصلا.دراز کشید یه کمی تلویزیون میدی یهو برمیگشت می کفت جوجو یادش میومد که بو شده می گفت مامانی دتر.براش شربت عرق بهار درست کردم یه خورده خورد ولی نهایتا نتونست بخوابه.چون فقط با شیر می خوابه.
بابایی ساعت 4 تا 6 بردش بیرون دوباره اومد خونه رفت بالا.بعدش خاله سمیه اومده بود احوالمو بپرسه آریان هی می گفت ترنم.همراه خاله رفت خونه مادرجون تا ترنم رو ببینه اما تا رسیدن کلی گریه کرد و هی می گفت مامان که بابایی رفت دنبالش و اوردش خونه.نهایتا تا شب شیر نخورد و آب هلو ریختم براش تو شیشه شیر یه کمی خورد.گذاشتم رو پام و چون بعدازظهر نخوابیده بود زود خوابید.ولی نصفه شب که برا شیر بیدار شد هر چی خواستم بهش شیشه شیر بدم قبول نکرد و بهش شیر خودمو دادم.اما صبح که بیدار شد دیگه شیر ندادم و گفتم بو شده.
الانم دوباره رفته خونه مادرشوهرم.
اما جدای از همه ی اینا از دیروز که زیاد پیشم نبود خیلی ناراحتم.دیشب وقتی آریان خوابید کلی گریه کردم.بابایی می گفت تو چرا گریه می کنی؟ولی دست خودم نبود اصلا نمی تونستم اشکامو مهار کنم.احساس می کنم دارم از آریانم دور می شم.جدا می شم.
خدایا بهم صبر بده.نمی دونم همه مادرا اینطورین یا نه؟ اینقدر اریان و دوست دارم که خودمم باورم نمیشه.احساس می کنم بیشتر از اونی که اریان به من وابسته ست من بهش وابسته م.خیلی دارم عذاب می کشم.هم مریضم و تمام تنم درد می کنه هم دوری پسری داره دیوونم می کنه.اما چون به خاطر خودشه و پیشم نباشه کمتر اذیت میشه دارم تحمل می کنم.
تا بعد...