آریان و جیش
دیروز تو آشپزخونه باهم داشتیم غذا درست می کردیم.من درحال تلفن صحبت کردن هم بودم.یهو دیدم شلوارک آریان داره خیس میشه.کارش که تموم شد با آرامش کامل گفت: مامان زددم.گفتم چشمم روشن.
بازم خدا رو شکر قالیچه کوچیک بود و قابل شستشو.خسارتش هم قابل جبران.
از نازکشیدن های پیاپی برا اینکه آریان لطف کنه و بیاد دستشویی تا فرار های بی وقفه برای دوباره شورت و شلوار پاش کردن.می گه نخواااااااااام.نمی پوشم.
و همچنان تلاش ما ادامه دارد....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی