تولد ترنم
امشب تولد ترنم دخترخاله آریان بود.
این عشق خاله هست که البته یه جورایی خواهر آریان میشه.چون من کلی بهش شیر دادم.
منو آریان از سه شنبه شب رفتیم خونه خاله تا کمکش کنم.آریان این چند روزه به شدت برا باباییش بیقراری میکرد.از امروز صبح دیگه غوغا کرد تا امشب که باباش بیاد.هی زنگ میزد با باباش صحبت میکرد و می گفت : بابایی آریان زود بیا.
امروز خیلی خیلی اذیت کرد که البته بیقرار باباش بود.من که تمام جشن بعدازظهر اصلا بهم خوش نگذشت.یا اریان تو بغلم بود و یا داشت گریه میکرد.
کلی دو تا دخترخاله ش رو میزنه و اذیتشون می کنه اما نمیدونم از بچه های غریب تر چرا فقط کتک میخوره.نسبت به بچه های غریبه خیلی ...گولانه رفتار میکنه.اما طفلکی ها خواهرزاده هام از دستش امون ندارن.
بدترین کاری که این روزها میکنه اینه که جیش نمی کنه.امروز صبح ساعت 7.5 از خواب بیدار شد و پوشکش رو در ارودم تا غروب ساعت 7 هرکاری کردم و هرچی نازشو کشیدم جیش نکرد.تا میگم بریم دستشویی میگه : جیش ندارم.میگم .نیزنم.
اما غروب که دیدم هرکار می کنم دستشویی نمیاد گفتم کلیه هاش اذیت میشه پوشکش کردم.فوری توش جیش کرد.اینم از دردسر جدید.نمیدونم چیکارش کنم.درطول روز جیشش رو نگه میداره.
یک تجربه جدید:غذای شام امشب رو من تنها آماده کردم.تا حالا بیشترین تعداد مهمونی که پذیرایی کردم 20 نفر بود.امشب اندازه 40 نفر غذا درست کردم که همه خیلی تعریف میکردن. الان به خودم امیدوار شدم. دستم درد نکنه
الانم به شدت خسته ام.شب همگی خوش