آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

آریان جون

وسائل پسرم

1391/7/26 0:28
نویسنده : مامان آریان
368 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش من و آریان و مادرشوهرم بودیم بازار یکی از همسایه هامون رو دیدیم.به آریان گفت چه کفش قشنگی داری میدی به من؟ آریان هم در کمال سخاوت گفت : نه

امروز غروب تو کوچمون دوباره خانومه رو دیدیم.تا ما سلام علیک کنیم دیدم آریان رفته یه گوشه ایستاده تا نگاش کردم گفت: کفش آریان نگیره.    

****

امروز بعدازظهر عموی بابا (عمو مجتبی ) اومد ماشین بابایی رو برا چند ساعت قرض بگیره.آریان تا سوئیچ رو دستش دید کلی غصه خورد و اومد بهم گفت: مجتبی ماشین بابایی برد  رفت.

****

 بابایی دیروز مثله همیشه از راه مخفی (پنجره اتاق) وقتی آریان تو آشپرخونه سرگرم بود رفت بیرون.دو دقیقه نشد که آریان فهمید.حس ششم خیلی قوی ای داره.یه چیزایی رو می فهمه شاخ در میاریم.یه خورده گریه کرد بعدش اومد تلفن و برداشت و گفت: الو    بابایی   تنها نرو   من ببر   ناقلا    نوکرتم.

*****

صبح زود می خواستم برم آزمایشگاه.آریان تو هال تو خواب ناز بود.بابایی هم پیشش بود.خیلی آروم تو اتاق کلید رو تو دستم اماده کردم که در رو باز کنم آریان تو خواب و بیداری به باباش گفت: مامانی کجا بره؟؟؟؟تعجب(حس ششم قوی)  گاهی میگم پسر تو بو می کشی ما چیکار می کنیم؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
26 مهر 91 0:19
سلام به قلمبه نمک ومامانش عزیزم شما تو پستای قبلی کامنت گذاشتی یه دور بزنی متوجه می شی .همه کاری ما بلدیم الا کامنت دزدی شوخی کردم ناراحت نشی.
مونا مامان امیرسام
26 مهر 91 0:34
خوب پسرمون کفشهاش رو دوست داره.مراقب وسایلشه.
مامان آرشیدا کوچولو
26 مهر 91 0:43
آریان لاغرش هم خوش تیپه یعنی فقط منتظرم بیایی و از آریان برام بنویسی و شیری کاری هاش
مامای حسام کوچولو
26 مهر 91 12:22
سلامت باشی عیبی نداره چون از شیر رفته اینطور شده خوب می شه انشالله آریان برا من همیشه قلمبه ست
مامان پارساکوچولو
26 مهر 91 13:49
ماشالله پارسا هنوز دو کلمه ای میگه راستی من دارم از پوشک میگیرمش
مامان آریام
26 مهر 91 16:33
ای جان....من که دلم ضعف رفت واسه این زبون شیرینت چه برسه به مامان و بابا
مامان امير علي
26 مهر 91 17:03
عزيزمي . اريان جون خودتم ناقلايي
مامان امير علي
26 مهر 91 17:38
عسل خاله ايي . هر وقت بيام نت بايد به تو سر بزنم چون تو جيگر خاله اي
پرهام
26 مهر 91 19:41
سلام نمیدونم چند روزه که پر هام و من مریض شدیم و هنوز که هنوزه خوب نشدیم
نتونستم پست جدید بذارم و به آریان سر بزنم . دلم براش یه ذره شده بود . دیدم یک عالمه شیرین زبونی و اتفاق های تازه تازه .
دوستت دارم شیرین زبون .
این الو بابایی تنها نرو منو ببر ناقلا نوکرتم خیلی جالب بود.


میشه آدرستو بذاری راحت بیام پیشت؟؟؟؟؟
مامانی درسا
27 مهر 91 0:36
الهی بگردم که عین درسایی با سخاوته ...... مامانی خیلی مراقب وسایلشونن ..... عزیزمی این حس شیشمه منو کشت من فداش
مامان زهرا
27 مهر 91 11:30
پست جالبی بود خدا براتون نگهش داره
مامان زهرا
27 مهر 91 11:30
دوست گلم با پست های 33 تا 36 بروزیم خوشحال میشم سر بزنید
اعظم مامان آوین
27 مهر 91 11:34
نوکرتم پهلووووووووووون نافلا.
مامان امیرعلی
27 مهر 91 22:33
ای شیطون
نایسل
28 مهر 91 3:08
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
نایسل
28 مهر 91 3:09
قربونش برم من
مهسا مامان باربد
28 مهر 91 14:51
واااااای امون از دست بچه های این نسل. یعنی یه جوری تیز و باهوشن که آدم کم میاره! ما هم از دست باربد راه فرار نداریم!
مامان طاها
28 مهر 91 21:08
قوربون حس ششمش
زهرا مامان امير علي
28 مهر 91 23:02
سلام كجايي.
مامان آیلا
30 مهر 91 8:50
الهی چه مواظب اموالش هست
مامان آرتین (الهه)
30 مهر 91 17:59
خوب پسرمون حس مالکیت داره دیگه
مامان اسرا و اسما
30 مهر 91 23:00
سلام خوبین؟پسری روبوسش کن حتماااااااا
خاله زینب
6 آبان 91 19:51
الهیییییییییییییییی زهره خواهر بچتو ی تست هوش ببر این چطوری تو خواب میفهمه؟؟؟؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد