آریان تو پارک
امروز صبح نوبت دندون پزشکی داشتم.ساعت 9:30 رفتم و یه دندونم رو پر کردم و اومدم خونه.دیروز به آریان قول داده بودم که میبرمش پارک.بابایی میگفت تا بیدار شد گفت : دوخله پارک بریم. (یعنی با دوچرخه بریم پارک)
اومدم خونه و ناهارم رو آماده کردم و ساعت نزدیک 11 با پسری رفتیم پارک.عزیزم کلی تاب و سرسره بازی کرد تا ساعت یک ربع به یک که دیدم هرکار می کنم راضی نمیشه برگردیم.به بابایی زنگ زدم و گفتم بیا دنبالمون.بابایی رو که دید سریع گفت: امیدجونم اومد و رفت پیشش.
آریان به یه نی نی تو پارک که اسمش آیلار بود یه بیسکوییت رنگارنگ داد.سه چهارتا بچه تو پارک بودن که همشون موقع رفتن کلی گریه کردن.اینم از بچه های این دوره زمونه.پارک اومدنشون با خودمونه اما برگشتشون با خداااااااااااا
اینم عکسای پسرک امروز تو پارک.البته اینم بگم که پسرک اصلا برای عکس گرفتم همکاری نمی کنه و با نهایت توانش عکسها رو خراب می کنه.