آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

آریان جون

موهای آریان

1391/9/28 23:48
نویسنده : مامان آریان
371 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز موهای آریان رو کوتاه کردیم. باز هم بسیار با مشقت.این دفعه خیلی ناز شده پسرکم.

دیروز داشت از مادجون درباره خال صورتش می پرسید.گفت این چیه؟من ندارم؟مادرجون گفت: نه شما خال نداری رو صورت من خال داره.آریان صدام کرد و گفت: مامان رفتی بازار خال میخری آریان بذاره؟؟؟؟قهقهه

داشتم برا خودم یه آهنگ زمزمه میکردم.گفت چی میخونی؟گفتم شعر میخونم.گفت آنگ (آهنگ) میخونی؟ گفتم آره.گفت باشه.بعد سرشو آروم به طرفین تکون داد و گفت: گوش میدم.خوشمزه

امروز غروب الکی هی داشت غر میزدو گریه زاری میکرد.منم بهش می گفتم گریه نکن چشمات درد میادصورتت قرمز میشه.یهو دویید رفت تو اتاق و با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن.رفتم نازشو کشیدم و بغلش کردم و آوردمش بیرون.گفتم چیه پسری؟گفت: قهر کردم من.سوال

بی نهایت سربه هواست و اصلا جلو پاش رو نگاه نمیکنه.روزی چند بار به در و دیوار و میخوره و مصدوم میشه.دیروز صبح پیشونیش خورد به تیزی دیوار و فورا کبود شد اما حدود یه دقیقه گریه کرد و با بوس من حل شد.ولی برای چیزای بیخود چشمتون روز بد نبینه ساعتها گریه می کنه و جیغ میزنه.

دیروز خونه مادرجون مهمون بود و من چایی آوردم.آریان هم عاشق قنده و به خاطر قند کلی چایی میخوره.میره بغل پدرجون و بهش قند میده و میگه بشتون(بشکون).داییم هی بهش گفت قند نخور دندونات خراب میشه و از این دست نصایح.بابام هم داشت براش قند خرد میکرد حواسش به صحبت  آریان و داییم نبود و داشت با خالم صحبت میکرد.آریان هم تا قند های ریزشده رو دید  گفت: من قند نیخام.پدرجون قند میده.مامان قند ببر.ای مرموز من.سریع موضعش عوض میکنه.مژه

دیشب باز خونه مادرجون جیش زد.البته خیلی کم و زود متوجه شد.دیگه دارم از دست این دستشویی رفتن و نرفتنت دیوونه میشم.همه ی کاهاش به زوره.به زور لباس می پوشه،به زور میاد دستشویی،به زور غذا میخوره،به زور حمام میره و هرچیزی که فکرش رو بکنید با کلی مشقت انجام میشه.دیگه مغزم داره error میده.دیگه نمی کشم.

 

امروز صبح کلی تهدیدش کردم که دیگه میخوام پوشکت کنم که خدا رو شکر امروز  یه خرده سربراه تر بود.چند بار محکم بغلم کردبغل و بهم  بوس آبدار داد که فکر کنم داشت خ . ر . م میکرد.

  ولی من همه جوره عاشقتم گل من.ماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان امیر حسین
28 آذر 91 23:10
تو خودت خوشگلی عزیز دلم خال میخوای چه کار
هیراد و عمه لیلاش
28 آذر 91 23:51
عزیزم خیلی ممنون از لطفت از پیامهای زیبا هم تشکر اریان عزیزو ببوس یلدا پیشاپیش بر شما هم مبارک
مامان امیرحسین
29 آذر 91 0:34
سلام .مبارک باشه آریان جونم.خوشگل شدی ماه شدی. مامانی من هم با امیرحسین دارم همه کارهاش به زوره.ولی خدا رو شکر جیشش رو می گه.لی بعضی موقع ها که می بینم چند ساعت میشه جیش نگفته به زور می گیرم می برمش. آریان عزیزمو ببوسید. راستی یلداتون هم مبارک.
مامانی درسا
29 آذر 91 2:35
ای گلمی عزیزم خیلی خیلی دوست دارم من عاشق این خاطراتت هستم که مامانی مینویسه واست یعنی دختری منم به این شیرین زبونی میشه ؟؟؟؟؟ هزار ماشاالله
زهرا مامان امير علي (شيرين گندمگ )
29 آذر 91 9:58
بذار اول اون قلمبه رو ماچ كنم دلم غش رفت براش زهره جون پيشاپيش يلدا مبارك باشه و شب خوشي با خانواده سپري كني
مامان آرتین (الهه)
29 آذر 91 12:05
وااااای آریان من چه بازیگوش شده تو این مدت که ما نتونستیم بهش سر بزنیم
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
29 آذر 91 12:25
امان از دستاین پسر بازیگوش مواظب خودت باش مو کوتاه کردنت هم مبارک باشه
نگارین(عروس دلشکسته)
29 آذر 91 14:18
سلام گلم ای وای که هنوز من نتونستم از پوشک بازش کنم......اصلا دستشوییش رو نمیگه....نمیدونم چیکار کنم از صورت قند عسلت ببوس
وانیا باستان پور
29 آذر 91 18:14
یلدا مبارک
مرجان مامان آران
30 آذر 91 1:03
عزیزمممممممممم چقدر شیرینی توووووووووووووووووو راستی چرا لینکمون نکردیننننننننن یلداتون مبارککککککککککک
ستاره زندگیم اریانا
30 آذر 91 7:49
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا. یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.
زهرا مامان امير علي (شيرين گندمگ )
30 آذر 91 15:09
عكس بعد از آرايشگاه رو بذار تا بخورمش
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
1 دی 91 0:55
عزیزم به مغزت بگو حالا حالا ها وقت برای errorداره هنوز زوده. بچه ست دیگه چاره ای نیست
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
1 دی 91 0:55
امشب، میوه سربسته حرف هایمان را روبه روى هم مى گذاریم تا طعم شیرین دوستى را به کام زمستانى روزگار بچشانیم.
مامان اسرا واسما
1 دی 91 2:46
عمرتون ۱۰۰ شب یلدا/دلتون قد یه دریا /توی این شب های سرما/یادتون همیشه با ما شب یلدا مبارک
مامان بهار
2 دی 91 0:02
چه لذتی داره بچه آدم خودشو اینجوری لوس کنه ما که تازه یه چیزایی بهار میبینیم کلی حال میکنیم پس ببین شما چه حالی دارین میکنین بوس! بوس!!
مامان آریام
2 دی 91 8:59
عزیز خاله خدا نکنه من تو رو دوست نداشته باشم به خدا اینجا سرم خیلی شلوغه و فقط پستهای آریام رو میذارم که یادم نره عزیزم من فقط دو تا پستت رو نخونده بودم....باز هم ببخشید...نکنه از من دلگیر باشی بگذریم جیگر طلای خاله....فدای اون قد و بالات....بیا من خودم برات هزار تا خال میخرم موش موشک قند زیاد نخوریا...خوب نیست. مامانی آریام هم خیلی کارهایی که باید بکنه همه به زوره....خیلی هم دردیم راستی موهات مبارک باشه عسلم
نوشين مامان آريا
2 دی 91 10:49
شيرين زبون نمكي نانازو هزارتا بوسش كن مامان جون
زینب و عباس
13 دی 91 1:02
بذار راحت باشه بچه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد