آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

آریان جون

خداااااااااااااااااااااااااااااا

1391/10/22 9:15
نویسنده : مامان آریان
807 بازدید
اشتراک گذاری

اخه چرا همه اسم خودشون رو میذارن دکتر؟؟؟؟؟؟؟؟دارای بورد تخصصی و فوق تخصصی و هزار کوفت و زهرمار دیگه که ما ازشون سر در نمیاریم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بعد عمل دست مامانم که از وسط های بازوش تا نزدیکی مچ دستش بریده شده بهش یه آنتی بیوتیک نمیده.اونم برا مریضی که دیابت داره.دو هفته بعد عمل که دوباره رفتن مطب جناب دکتر بدون اینکه به دست مامان نگاه کنه به پرستارش گفت که بخیه هاشو برداره.پرستار هم بعد برداشتن چند تا بخیه گفت آقای دکتر این هنوز خوب جوش نخورده جناب دکتر گرامی هم فرمودند ولش کن بره شهرستان خودشون بگیره.و حالا بعد از حدود 40 روز از عملش هنوز از جای عملش خون میاد و هنوز جوش نخورده.یه سری موقع گرفتن چند تا از بخیه ها ده تا آمپول و کپسول از دکتر شیفتی که اومد ویزیتش کرد.سه روز بستری همین چند روز پیش و الان هم نهایتا دوباره بستری تو بیمارستان شفا یحیاییان تهران و دوباره جراحی این دفعه برا عفونت .

آخه خدا رو خوش میاد این روزا اکثر دکترا مشغول تجارتن و نه طبابت.اون موقعی که برا عمل 2میلیون زیرمیزی رو تو مطبشون دریافت می کنن(البته با توجه به نوع بیمارستان اعلام کردن که فلان جا 2 میلیون فلان جا 5 میلیون و فلان جا 6 میلیون)یادشون میره که مریض بدبخت به امیدی این پول زور رو میده که براش دل بسوزونی و مداواش کنی نه اینکه بعد عمل تو بیمارستان حتی یه بار هم به مریض سر نزنی.

امیدوارم خدا خودش جوابتون رو بده که یادتون میره برا چی قسم خوردین نه برا پول گرفتن.

حالا مامانم دوباره تو بیمارستانه.امروز باید جراحی بشه در حالی که دیگه توانی نداره.

بابام در به در بیمارستانه و از تمام کار و ادارش افتاده و هر روز درگیر این دکتر و اون بیمارستان شده سر پیری.خواهرم میگه اگه شما دربدری بابا رو تو تهران ببینید دلتون براش کباب میشه.قیافه بابام در سن 57 سالگی مثه یه ادم 70 ساله شده.خدا حفظت کنه بابای عزیزتر از جونم که همیشه تو زندگیت بار مشکلات هممون رو دوشت بوده.همیشه صبوری.صبورتر از هرکسی که می شناسم.شوهرم میگه هنوز کسی به صبوری بابات ندیدم.یعنی انصافه هرکی که صبور شد این همه زجر بکشه؟؟؟؟؟؟؟

و خواهرم شبانه بچه 4 سالشو  گذاشت پیش شوهرش و راه افتاد رفت تهران تا موقع عمل پیش مامان باشه و بقیه ما هم از ناراحتی اینکه ششمین عمل روی دست مامانم به همین زودی و در حالی که مامانم از درد کشیدن دیگه هیچ جونی نداره و واقعا ضعیف شده هیچ آرامشی نداریم.

خدایا با اینکه دیگه از کمکت نا امید شدم و هیچ انگیزه ای برای دعاکردن که بی فایده ست ندارم بازم ازت میخوام به مامانم تحمل بدی و تا میتونی بیشتر زجرش بده.تو که شفاش نمیدی تا میتونی زجرش بده.

خداوندا

اگر روزي بشر گردي

ز حال ما خبر گردي

پشيمان مي شوي

از قصه خلقت

از اين بودن

از اين بدعت

خداوندا نمي داني

که انسان بودن و ماندن

در اين دنيا چه دشوار است

چه زجري مي کشد

آنکس که انسان است

و از احساس سرشار است

 

 

*****************************

تازه خواستم پر بگیرم که شکستی بالمو

تو که جای زانوهام نیستی بفهمی حالمو...

 

::::جمعه نوشت:مامانم عمل نشد و عملش در صورتیکه آنتی بیوتیک های قوی بازم عفونتش رو بهبود نده به دوشبنه و یا چهارشنبه موکول شد و از سه شنبه مامانم بستریه.

پسرکم به شدت سرماخورده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

مامان خورشيد
20 دی 91 8:10
آخ بميرم اعصابم خورد شد. چي بگه آدم واقعا كه تو اين مملكت كوفتي......
براتون آرزوي آرامش مي كنم وبرا مامانتون دنيا دنيا قدرت و صبر تا زودتر حالشون خوب بشه.
عزيزم بي تعارف مي گم اگه بتونم كاري كنم خواهش مي كنم بهم بگو از وقت گرفتن از دكتر تا سر زدن به مامانت و تهيه دارو و خلاصه اگه خواهرت يا پدرت احتياج به خونه اومدن دارن من در خدمت حاضرم.


یک دنیا ممنونم عزیزم.فقط برامون دعا کن
مامان سارا
20 دی 91 8:30
خانومی سلام ف از خوندن این پست خیلی متاثر شدم ، ایشاا... خدا به زودی سلامتی رو به مامانت بر می گردونه و بلا ازتون دور باشه . کاملاً درکتون می کنم 2 ماه پیش هم همین بلایی که می گید سر من اومد . 13 روز پسر 6 ماهمو نمی دیدیم و در به در این بیمارستان و اون دکتر بود . بخاطر سنگ کیسه صفرا ، هنوزم نتونستم عمل کنم ، بعضی از به اصلاح دکترا !!! می گن آنزیمت بالاست الان عمل نمی کنیم ، یکی از دکترا می گه فردا بخواب فلان بیمارستان 2.5 میلیون می گیرم فلان بیمارستان 4.5 میلیون می گیرم با همین آنزیم بالا عمل می کنم !!!! شنیدیم اگه آنزیم کبدی بالا باشه و برای عمل بیهوشت کنن دیگه بیهوش نمی آی دیگه تو این دنیا ( خصوصاً ایران ما ) هیچ چیز ارزش نداره خصوصا جان آدما . خدا ازشون نگذره برای مامانتون دعا می کنم خدا پسر گلتو حفظ کنه چه بامزه اس
مامان سارا
20 دی 91 8:34
راستی دوست عزیز ،
با اجازه لینکتون کردم
کیان هم تو مسابقه نی نی و پالتو شرکت کرده اگه دوست داشتید بهش رای بدید به وبلاگ http://ninimod.niniweblog.com سر بزنید و کد کیان 0027 .
مرسی


دوست خوبم امروز اصلا حالم خوب نیست.وقتی بهتر شدم حتما میام به وبلاگ کیان جون و حتما لینکتون می کنم.میخوام از سر حوصله باوبلاگ کیان جون آشنا بشم.

از همه دوستای خوبم هم عذر خواهی می کنم سرفرصت پیش متون میام
مامان اریا و پریا
20 دی 91 8:47
خدا ازشون نگذره که مریضی مردم شده راه تجارت دهای فرصت طلب که فقط اسم دکتر رو یدک می کشن
امیدوارم هرچه زودتر حال مامانتون خوب شه و بر گردن سر خونه زندگیشون اگه قابل باشم دعاگو هستم

محتاج دعاهای قشنگتونم
مامان مهرزاد جان
20 دی 91 8:52
عزیزم واقعا متاسفم وقتی مطلبتو خوندم اعصابم بهم ریخت چیکار میشه کرد خدا رو هیچوقت فراموش نکنه خودش همه چیو درست میکنه شاعر میگه هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند پس بازم خدا رو شکر کن
مامان کوثری
20 دی 91 9:38
با سلام با طراحی تقویم 92 با عکس کودک عزیزتان و طراحی انواع تم های تولد در خدمت شما هستیم طرح های جدید تقویم ما را حتما ببینید http://temparti.blogfa.com/
خواهر فرناز
20 دی 91 10:01
دوستای گلم سلام من (فرناز ) تومسابقه شرکت کردیم اگه میشه به من رای بدین شاید این دفعه من برنده بشم ببخشید زیاد وقتتون را نمیگیریم شماره عکس من 0012 منتظر دستان پر مهر شماست راستی بهمون اطلاع بدین تا ازتون تشکر کنم یادتون نره ها وگر نه دلم میشکنه وغصه می خورم زمان رای گیری هم فقط و فقط روزچهارشنبه 20 و پنج شنبه 21 دی هست اینم آدرس http://ninimod.niniweblog.com/post57.php
نگارین(عروس دلشکسته)
20 دی 91 13:13
سلام عزیزم کاملا حالت رو درک میکنم ولی تو رو خدا اصلا اینجوری نگو..........خدا حواسش به هممون هست انشاالله به حق 5 تن مادرت شفا پیدا میکنه خدا از اینجور دکترها نگذره
مامان امیرعلی
20 دی 91 21:55
وای زهره جونم واقعابراتون متاسفم همه این مشکلات یه طرف این برخوردای بعضی دکترای پول پرستم یکطرف.ازخدای متعال خواهش میکنم توی این شبهای آخرماه صفربه مامانت شفابده.
مامان طاها
21 دی 91 1:51
اخ واقعا بعضی ها چقدر بیفکرن اسم خودشونم میذارن دکتر امیدوارم مامانت شفا پیدا کنه براش دعا میکنم
مونا مامان امیرسام
21 دی 91 3:01
واقعا درکت میکنم دوست خوبم. انشاالله هر چه زودتر مادرتون بهتر بشن .حتما برای سلامتیشون دعا میکنم. خدا از سر تقصیر این دکترهاا نگذره
شیرین
21 دی 91 11:49
سلام مامان آریان.اتفاقی به وبلاگتون سر زدم که این مطلبو دیدم.واقعا ناراحت شدم و اعصابم بهم ریخت.توی این کشور ما تنها چیزی که مهم نیست اوضاع مردم هستش.عزیزم این مواقع فقط و فقط دعا بهتون آرامش میده.خدا هر چه زودتر مامانتونو شفا بده و از این دکترای بی انصاف راحت شن.
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
21 دی 91 15:43
امیدوارم خدا هر چه زودتر سلامتی بده کاشکی یکم هم همه مسئولیت کارهاشون را بهتر قبول کنند براتون دعا می کنم
مامان آرتین (الهه)
21 دی 91 17:27
واقعا متاسفم نمیدونم چی بگم. امروز اومدم به وبلاگتون تا حال مامانت رو جویا شم با این پست مواجه شدم که بهم ریختم ، دستام داره میلرزه، یاد دورانی افتادم که توی تهرون با چه مصیبت و غربتی پدرم رو پیوند زدیم یاد اون روزی که دارو نبود و برای سفارش اون دارو از کانادا چی بر سرمون اومد ، یاد اون زمانی که هر چی التماس کردیم نتونستیم ی تخت تو بیمارستان واسش بگیریم و تو خونه به تنهایی من کاراش رو انجام دادم اون موقع دقیقا همین احساس تو رو نسبت به خدا داشتم زهره عزیزم..........، از خدا میخام به همتون کمک کنه و این بیماری بی رحم رو ریشه کن کنه.
مامان امیرحسین
22 دی 91 11:01
وااای عزیزم.خدا واقعا ازشون نگذره.به خدا پولی که می گیرن حرامه.اینهمه می گند هیچ دکتری نباید پول بگیره ولی کی گوش می ده... قربونت ناراحت نباش توکل ات به خدا باشه.شفای همه مریض ها دست خودشه.البته با داشتن دیابت زخم ها خیلی دیر خوب می شند.ان شا الله هر چه زودتر خوب خوب می شند.و دیگه عمل نمی کنند.خدا عزیزاتون رو براتون حفظ کنه.آریان عزیم رو ببوسید.تو رو خدا مواظب خودتون هم باشید. راستی ما تهرانیم اگه کاری داشتید، چیزی لازم بود به ما هم بگید.خوشحال می شم کمکتون کنم.
زهرا مامان امير علي (شيرين گندمگ )
22 دی 91 20:34
سلام زهره جون انشالله مامان زود خوب بشن
پاتوق وبلاگ نویسان شاهرود
22 دی 91 21:05
سلام با گزارشی در خصوص وضعیت سینما پیام شاهرود منتظر حضور صمیمی و نظرات ارزندهء شما هستیم پاتوق وبلاگ نویسان شاهرود shahrood-yes.blogfa.com
مامان پرهام
23 دی 91 14:31
سلام عزیزم ببخشید حالتونو نپرسیدم شرمنده . اگر کمکی ازمن برمیاد بگو بی تعارف . در خدمت گذاری حاضرم . اگر این پولهای حیف را به جای اینکه زیر میزی بدید . میبردید ترکیه عمل میکردید . بهتر بود . ولی خواهش میکنم عزیزم کفر نگو خدا مهربونه . این دکترا احمقند . ولی خدا قصد زجر دادن بنده هاشو نداره.
هیراد و عمه لیلاش
23 دی 91 14:54
سلام سلام صد تا سلام اومدیم یه خبر خوب بدیم به خاطر محبت و دعای شما من توی مسابقه سوگواره محرم اول شدم باز هم از لطفتون ممنونم همیشه شاد و سلامت باشید دوستتون دارم از خدا هم میخوام که هر چه زودتر حال مادرتون بهتر بشه
مامان بردیا
23 دی 91 17:39
توی این روزای عزیز از ته دل واسه مامانتون دعا کردم.حالتون درک میکنم.به خاطر آریان صبور و آرام باش.خدا خیلی مهربونه
نوشين مامان آريا
24 دی 91 9:50
عزيزم درست ميگي دكترها اكثرا پولكي شدن و عده كمي خداشناسن . تو اين دوره زمونه آدم فقط بايد دعا كنه كه كارش به دكتر و بيمارستان نكشه . اما از خدا نااميد نشو ايشااله كه هر چه زودتر شفا پيدا مي كنه و بهتر ميشه خيلي سخته مي دونم آدم بچه دار هم كه نمي تونه اون طور كه دلش ميخواد به عزيزاش برسه آريان جان گل و ببوس ايشااله زودتر خوب بشي نمكي من
اعظم مامان آوین
24 دی 91 12:39
آرزوی سلامتی برای مادر عزیزت دارم .
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
24 دی 91 12:59
انشالله خدا عوض بده به این دکتر نما ها. خیلی ناراحت شدم اما امیدوارم خدا به مامانت کمک کنه. شما هم از کرم خدا ناامید نشو حتما حکمتی داره
خاله زینب
13 بهمن 91 9:38
خدا ذلیلشون کنه ایشالله...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد