بوس بازی
*آریان لبشو آروم میزنه به صورنم.من میگم: چی بود؟صورتم خارش اومد.
دوباره یه کمی محکم تر لبشو می چسبونه به صورتم.من میگم:چی بود؟رو صورتم مورچه داره میره؟
آریان با دو تا انگشتش مثلا مورچه رو از رو صورتم میگیره.
این دفعه یه بوس محکم بهم میده.من میگم: وای یه بوس خوشمزه بود.خیلی شیرین بود.
و آریان از ته دلش ذوق می کنه و میگه:
مامانی دوباره.بیا بوس بازی کنیم.
این بازی مهیج من و پسرم در طول روز چندین و چند بار اجرا میشه.
*آریان یه دفتر و مداد میگیره و میگه چی بکشم؟از خودم و بابایی شروع می کنم و بعد از پشت سر گذاشتن کلیه اقوام و دوستان و آشنایان و کلیه میوه ها و اشیایی که به چشمم میرسه و هر چی که بلدم بازم آریان میگه:مامانی چی بکشم؟؟؟؟ و من دیگه جوابی ندارم که بدم .البته قابل ذکره که کلا هممون شبیه دایره های کج و کوله ایم.
*آریان رو گذاشتم تو وان حموم و خودم اومدم بیرون تا لباساشو اماده کنم.بعد چند دقیقه که برگشتم دیدم بیرون وان نشسته بازی می کنه و بدنش یخ کرده.سریع آب گرم ریختم رو تنش گفت: آخیش.مامانی می لرزم.اخه مگه مجبوری از آب بیای بیرون؟
::::خدا رو شکر جواب سیتی اسکن مامانم مشکلی رو نشون نداد و امروز دکتر برای باز دوم شیمی درمانی رو برای هفته اینده نوشت.شنبه اینده.
مامان خوبم الهی من برات بمیرم بازم باید زجر بکشی بازم موهات بریزه.موهاش تازه یه خورده بلند شده بود و من وقتی حمامش میکردم براش سشوار می کشیدم.