آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

آریان جون

عزیزززززززم

1391/12/17 1:21
نویسنده : مامان آریان
356 بازدید
اشتراک گذاری

*امروز بعدازظهر میخواستم بخوابم.آریان اینقدر اذیت کرد که فقط سردرد گرفتم.اومد تو بغلم و صورتشو چسبوند به صورتم میگه: عزیزززززم نخواب.مامانی زهره نخوابیییاااااابغل

بابای آریان خوابیده بود.هی می رفت می گفت: بابایی پاشو بریم نون بخریم.دید جواب نمیده گفت: عزیززززززززم پا میشی بریم نون بخریم؟؟؟ و با یک کلمه جادویی بابایی رو بیدار کرد.

تازه به باباش میگه: ساعت خواب.

*شب بابایی به آریان میگه: بابایی شبت خوش. آریان جواب میده: دلت خوش.فرشته

*به آریان قول دادم هوا گرم شد ببرمش باغ وحش.یه روز که خیلی هوا بهاری شده بود رفتیم پارک که عکسشو بعدا میذارم.میگه:

مامانی هوا گرم شد بستنی میخری برام؟

مامانی هوا گرم شد منو میبری تاب سرسره بازی کنم؟

هوا گرم شد منو میبری حیوونا رو ببینم؟

وای خداجونم هوا که گرم بشه چقدر کار دارم.

*من همیشه فرنی با آرد برنج درست می کنم.یه روز که آرد برنج نداشتم فرنی با آرد گندم درست کردم.پسرک هر کاسه ای که جلوش میذاشتم یه دو تا قاشق می خورد و دیگه لب نمیزد.بعد یکی دو بار هم بهم گفت: خیلی بی مزه ست.مامانی دیگه فرنی بیمزه درست نکنی ها!!!!!!!!!

جالب اینکه بعد اون با آرد برنج درست کردم با اشتها خورد.

 

* و مهمترین خبر اینکه بالاخره موفق شدیم تو آریشگاه مردونه موهای پسرک رو اصلاح کنیم.

 ماجرا ازین قرار بود که بابایی ما رو رسوند خونه مادرجون و خودش می خواست بره آرایشگاه که سر کوچه خونه بابام بود. بعد رفتن بابایی آریان یه ریز گریه میکرد که برم پیش بابا.چون دفعه قبل که همراه بابش رفته بود نه خودش اصلاح کرد و نه گذاشت باباش اصلاح کنه نبردش.

منم دیدم هرکار می کنم ساکت نمیشه گفتم اگه بریم پیش بابا باید موهاتو اصلاح کنی باشه؟ آریانم قبول کرد.منم کلی تهدید کردم و گفتم اگه گریه کنی و نذاری عمو اصلاحت کنه میدمت سگه بخوره.نهایت با کلی ارعاب و تهدید و اتمام حجت بردمش آرایشگاه.

البته کلی رشوه و جایزه و این چیزا رو هم قول دادم که در صورتی که گریه نکنی و اصلاح کنی بهت میدم.

 خلاصه رفتیم و بعد بابایی آریان نشست رو صندلی و یکمی اذیت کرد ولی نسبت به دفعه های پیش هیچی نبود.در آخر هم آب پاش آقاهه رو گرفت و کلی مغازه و خود آرایشگر رو آبپاشی کرد تا اصلاحش تموم شد. در کل به خیر گذشت و پسرکم نانازتر از قبل شد.در اسرع وقت عکسشم میذارم

 

زمستون ما دوباره برگشته به شدت.بارون میاد شدید.سرد شده افتضاح.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامان امیر حسین
17 اسفند 91 1:09
جیگر منی تو با این شیرین زبونیات عزززززیزم
مامان حسام کوچولو
17 اسفند 91 2:09
ای جانم مبارکه خوشگله پس چرا مامانت عکستو نذاشته
مامانی درسا
17 اسفند 91 2:59
ای جوون مرد کوچک ما بزرگ شده میره آرایشگاه مردونه الهی بگردم بیصبرانه منتظر عکسای خوشگلت هستم گلم ....... راستی همیشه دلت خوش پسرم
مامان بردیا
17 اسفند 91 9:29
شیرین زبونیهاش منو کشته.واقعا که خوب کلمه ای یاد گرفتی آریان جوووووووونم.
وانیا باستان پور
17 اسفند 91 14:10
ما برگشتیممممم
مامان سید کوچولو
17 اسفند 91 14:10
دلم تنگ شده بود برا اریان اینجا داره برف میاد مثل شب چله
مرجان مامان آران
17 اسفند 91 15:00
وای خدا من عاشقشممممممممممممممم ایشالا خددا حفظش کنه عزیزمممم هزار ماشالااااا
امير علي شيرين گندمگ
17 اسفند 91 15:22
سلام زهره جون عكس عشگ منو بذار تا ببينم خوردني تر شده . چه جالب منم به امير علي وعده پارك و بستني رو با گرم شدن هوا ميدم . و گفتم الان هوا سرده پارك بسته اس .
امير علي شيرين گندمگ
17 اسفند 91 15:23
راستي اينجا برف اومده من كه قاطي كردم زمستون و گرما و درختا شكوفه زدن و حالا چند روز مونده به بهار برف اومده
مامان امیرعلی
17 اسفند 91 23:46
مبارک موهای نازت عزیزم
مامان آریام
18 اسفند 91 1:56
عزیزممممممم مبارکت باشه
parham
18 اسفند 91 12:13
salam aks eshghe mano bezar mikham bebinamesh tehran barf omad . parham ta hala barf nadideh bod bicharam kard
سمان مامان آرشیدا
18 اسفند 91 17:37
ای شیطون بلا.
خوب مامانی خسیس عکساشم بذار دیگه.
اون تیکه دلت خوش خیلی باحال بود. از کجا یاد گرفته؟ یعنی از خودش ساخنه؟!!!


نه از خودمون یاد گرفته.شنیده تکرار می کنه
پرپرواز
18 اسفند 91 18:01
سلاممممممممممم دوست خوبم. وبلاگ زیباو قشنگی دارید.امیدوارم سایه تون همیشه روی سر فرزند زیباتون باشه. وب من در مورد شیوه ی تربیت دینی فرزندانه خوشحال میشم لینگم کنید،سری بزنید ونظر بدید. یاعلی(علیه السلام) http://pareparwaz.niniweblog.com/
اس ام اس های عاشقانه
18 اسفند 91 18:26
هر روز با جدیدترین جملات و اس ام اس های عاشقانه ، پذیرای حضور گرم شما هستیم ...
نوشین مامان آریا
19 اسفند 91 0:59
عزیز دلم چقدر شیرین زبونی یه اسفند حتما براش دود کن آدم دلش غش می ره با این صحبت کردنش مبارک باشه آریان عزیزم موهاتو کوتاه کردی ناز که بودی نازتر شدی الهی بمیرم مامانی نگو سگه میاد میخورتت شاید شب ها خواب بد ببینه
خاله زینب
19 اسفند 91 9:24
ای جانمممممممممممممممم مبارکه خاله اوووووووووووووف دیدی زهره؟؟؟ چهارشنبه از بابل اومدم بابلسر از پاساژ صادقه چیه؟!! از اونجا تا شهربانی خیس خیس شدم دیگه شدم موش اب کشیده!!! ولی خداروشکر دوباره از امروز هوا عالی شده بهاری بهاری
مامان آیلا
19 اسفند 91 12:48
امان امان از دست این زبون شما فسقل
مامان پارسا
20 اسفند 91 16:42
سلام زهره جون خوبی؟آریان گلم چطوره؟اپم بهم سر بزن
مامان طاها
20 اسفند 91 23:37
بچه و شیرین زبونیاش راستی به دلیل خراب بودن کام نمیتونم بچتم تا ببینیم شوهرمون بالاخره کی افتخار میدن ببرش درست کنه منم دلم تنگولیده برات
مامان بهار
21 اسفند 91 1:25
به قول آریان دلت خوش زهره جون! خوب پسرت ناقلا و شیررین زبون شده موهای کوتاه شده مبارک باشه!! من که موهای بهار رو از بس نازکن و کم خودم کوتاه میکنم
مامان امیرحسین
21 اسفند 91 16:45
قربونت بشم دلت خوش عزیزززززم.مبارک باشهمرد کوچک.
نی نی توپولی
21 اسفند 91 22:53
ماشالله چه سر زبون دار شده قربونش برم
مامان آرینا مو فرفری
22 اسفند 91 10:26
شیرین زبون ،وروجک ،شیطون بلا که با هر ترفندی شده به خواسته ات می رسی.
منا مامان امیرسام
22 اسفند 91 23:33
چی دارم بگم با این زبوون شیرینت.خودت همه ناگفته ها رو میگی دیگه گوگولی. عاشق اون گول مالیدنتم.عزیزم
رها مامان راستین
23 اسفند 91 12:21
سلام مامان مهربون پسرتون خیلی گل ونازه خوشحال میشم تبادل لینک کنیم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آریان جون می باشد