ترک تحصیل آریان
امروز 9 تیر 92 پسر نازنینم 33 ماهه شد.یعنی دو سال و نه ماهه که تو رو دارم.
یه جایی خوندم: یه وقتایی یه کسایی میان تو زندگیت که
وقتی به پشت سرت نگاه می کنی
تعجب می کنی چطوری تا قبل از اومدن اونا زندگی می کردی؟؟!!!!!
دیشب به بابایی گفتم واقعا تا قبل آریان چطوری زندگی می کردیم؟
دوست دارم عزیزترین من
دوران تحصیلی آریان جونم بعد 5 روز سخت کاری به اتمام رسید و هیچ رقمه دیگه حاضر به همکاری نیست.تا اسم مهد رو میارم بغض می کنه و گریه که من مهد نمیرم.
شاید اشتباه مدیرشون این بود که اجازه نداد یه چند روزی من همراه آریان برم تا به محیط جدید عادت کنه و حالا آریان همیشه استرس داره که نکنه من از پیشش برم.روزی چند بار میپرسه : مامان شما نمیری؟ پیشم هستی؟؟؟؟؟
فقط یه هفته مهد رفتن آریان کلی ضرر به بنده زد که البته میگن ضرر به جون نباشه آخرین روزی که آریان رفت یعنی 30 خرداد شهریه تیر ماه رو ازمن گرفتن یعنی 90000 تومن ولی از اول تیر دیگه آریان نرفت.یه روز رفتم برا تسویه حساب خانوم مدیر لفطططط کردن و گفتن ما پولو پس نمیدیم.گفتم دست شما درد نکنه.
ولی آخه این درسته به نظر شما؟بچه من همش 5 روز رفت خب پولشو می گرفتی نه شهریه یک ماه رو؟من که راضی نیستم.بازم به فدای یک تار موی پسر قند عسلم.
من بردمش مهد تا روحیه ش خوب بشه و سرحال بشه نه اینکه افسردگی بگیره و تمام شب رو با استرس بخوابه.نصفه شب بیدار میشد و با بغض می گفت: مامانی من فردا مهد نمیرم.
خلاصه دوران تحصیلی طولانی مدت آریان به اتمام رسید.
آریان میگه: از دست شما گیر افتادم.
میگه: الان حالشو ندارم.
میگه: الان میام پوستتو می کندم.(می کنم)
میگه: الان خسته ام اعصاب ندارم.
آریان عاشق عصاست و هر وقت تو دست یکی عصا می بینه میگه منم عصا می خوام.این چوب رو هم از پدرجون گرفته و کلی باهاش عصا میزنه و میگه: پیرمرد شدم.
آریانی من بن بن بن 1 رو تموم کرده.حدود 60 تا کلمه انگلیسی بلده.دیروز بابایی براش بن بن بن 2 خرید که خیلی دوست داره.
دارم اولین سوره قرانی رو هم یادش میدم..چیزایی که تا الان بلده : صلوات ،
بسم الله رحمن رحیم قل هو ا... احد. ا.. صمد.بقیه سوره رو هم با همکاری من می خونه.
امیدوارم قران همیشه حافظ گل من و همه کوچولوها باشه.
::::این روزا سخت مشغول قرآن خوندنم و از هر فرصتی استفاده می کنم برا همین کمتر میام نت.کم کاری منو به بزرگواری خودتون ببخشید.
آریانم میاد مثله من میشینه و لباشو باز و بسته می کنه و قرآن می خونه.البته بیشتر وقتی خوابه می خونم چون تمرکزم از بین می بره و هر صفحه رو باید چند بار بخونم.